سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عشق
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
من در یاهو
 RSS 
اوقات شرعی
جمعه 87 تیر 28 ساعت 12:9 صبحتنهایی ...
تنهاییم را با تو قسمت می کنم
سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را بر سفره رنگین خود بنشانمت
بنشین
غمی نیست
حوای من بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک تنها تر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفته ام
تا روشنم شد در میان مردگان همدمی نیست
همواره چون من نه
فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را در دست های بی نهایت مهربانش مرهمی
شاید و یا شاید
هزاران شاید دیگر اگرچه اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

متن فوق توسط: شیما صادقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
جمعه 87 تیر 28 ساعت 12:9 صبحتنهایی ...
تنهاییم را با تو قسمت می کنم
سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را بر سفره رنگین خود بنشانمت
بنشین
غمی نیست
حوای من بر من مگیر این خود ستایی را که بی شک تنها تر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفته ام
تا روشنم شد در میان مردگان همدمی نیست
همواره چون من نه
فقط یک لحظه خوب من بیندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را در دست های بی نهایت مهربانش مرهمی
شاید و یا شاید
هزاران شاید دیگر اگرچه اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست

متن فوق توسط: شیما صادقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
جمعه 87 تیر 28 ساعت 12:8 صبحنمی دانستم...
آسمان چیز عجیبی است نمی دانستم

عاشقی کار غریبی است نمی دانستم

عمر مدیون نفس نیست نمی فهمیدم
عشق کار همه کس نیست نمی فهمیدم

جمله گفتید : نمی دانی و می دانستم
به کدامین شما مردم می مانستم .....؟

متن فوق توسط: شیما صادقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
جمعه 87 تیر 28 ساعت 12:8 صبحاولین دلتنگی

سه - چهار دقیفه سکوت به احترام ورود اولین دلتنگی
می دانم سهمی از روز آمدنت نخواهم داشت
دیشب جای آخرین نگاهت را ،
در انتهای چشمانم به خاک سپردم
که برای تقدیری اینچنین زخمی
یک علامت سؤال، جواب تمام بودنها بود .

من در تو ناتمام مانده ام
که برای گذشت از تمام مرزهای وجودت
باز خواب بودنت را دیده بودم

خواب دیده بودم
هنوز پشت آن دیوارهای کاهگلی
به بهانه بازیهای کودکانه
از من پنهان میشدی
اما پس چرا سهم تو از مستی این دو استکان ترک خورده
در پیش من به یادگار مانده است

میدانم برای آن وقت مرا در خواب ندیده ای...

«شعر از رضا فاطمی»


متن فوق توسط: شیما صادقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
جمعه 87 تیر 28 ساعت 12:7 صبحسنگ عشق
یک شب از خدا خواستم

تا مرا از دست عشق آزاد کند

خدا دعایم را مستجاب کرد

و من به سنگ تبدیل شدم!

متن فوق توسط: شیما صادقی نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
<      1   2   3   4   5   >>   >

درباره خودم
عشق
شیما صادقی
لوگوی من
عشق
اشتراک در خبرنامه